ادرینا زیبا ی منادرینا زیبا ی من، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

ادرینا زندگی ما

کمک کنین مامانیاا......

1395/8/8 13:15
نویسنده : مامان خانوم
736 بازدید
اشتراک گذاری

.سلام....

و مرسی که احوالات ما رو نمیپرسید:(

ما هم خوب نیستم....

دیروز کلی نارحت شدم و گریه کردم...

از وقتی که ادرینا بچه بوده من و بابایی

همیشه بهش یاد دادیم که

مهربون باشه و خوراکیاشو با بقیه تقسیم کنه

و یا اجازه بده که از وسایلش(عروسکاش)استفاده کنن

اما یه اتفاقی افتاد که من و خاله سر گل

خیلی نارحت شدیم و

ترسیدیم که این مهربونی به زررش بشه

(خاله جان سرگل خیلی ادینا رو دوست داره

از اونجایی که فقط 2 تا خواهریم و از بچه گی خونه ما و خاله یه کوچه

فاصله داشته و اینکه خاله جان دخمل نداره،

این خاله علاقه ی بسیار بسیار شدیدی

به دخمک من ادینا جان دارند)

دیروز  بود که باخاله سرگل و شایان عزیز

و ادرینا جونم رفتیم پارک مولوی

اونجا ادرینا دوتا از رفیقای کلاس زبانش

یعنی  ایلین و شایلین رو دید

و با کلی ذوق و شوق پیششون رفت،

دخملی من یه بسته پاستیل هم دستش بود

که به ایلین و شایلن هم دادن

 بعد دست شایلین یه بسته اسمارتیز بود

که دخترم دقیقا همینجوری گفت:

بخشید شایلین میشه یه دونه از اسمارتیزت رو به من بدی؟ت

و هم  هر چقدر پاستیل خواستی بردار.

و اینجا بود که مامان شایلین اومد و گفت  ببخشید ادرینا ولی نمیشه بگو مامانت برایت بخره و بعد دست شایلین روکشید و رفتند

ادرینای نازم هم فورا اومد پیش من

و دخترک دل نازکم گریه میکرد.....

واقعا هیچ وقت فکر نمیکردم از این مامانا پیدا بشه

و فکر نمی کردم  که

مهربونی ادرینا یه روزی بهش ضربه بزنه.....

خاله سرگل هم خیلی تعجب کرده بود و

شایان جان و شما را فرستادیم اسمارتیز بخرید

واقعا  اینقدر نارحت شدم

که میخواستم گریه کنم .... ادرینای نازم رو به خاله دادم

و خودم رفتم خونه...

الان ادرینا بیاد بگه مامان من دیگه نباید خوراکیامو به کسی بدم؟

من دوست دارم دختر مهربونی داشته باشم

ولی تو این جامعه مهربونی به نفعش تموم میشه؟

اجی ها لطفا کمک کنید..

واقعا برام سخته.

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)